0

کتاب ایلیاد و ادیسه برای چه کشوری است؟

شاهنامه حماسه یونان ایلیاد و ادیسه هومر ایلیاد و ادیسه هومر کتاب حماسی
ثبت شده 3 سال پیش توسط کوثر نازاریان ویرایش شده در 1400/3/15

میخواهم بدانم حماسه ی ایلیاد و ادیسه برا چ کشوری است ایا با شاهنامه برابری میکند لطفا جواب سوال مرا بدهید


1 جواب

0
3 سال پیش توسط: پریسا قلی زاده

ادیسه

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

John William Waterhouse - Ulysses and the Sirens (1891).jpg

برای دیگر کاربردها، ادیسه (ابهام‌زدایی) را ببینید.

اُدیسه (به یونانی: Ὀδύσσεια) یکی از دو کتاب کهن اشعار حماسی یونان اثر هومر است. ادیسه ادامهٔ ایلیاد است و به صورت مجموعه‌ای از سرودها گردآوری شده اما شیوهٔ نقل آن با ایلیاد تفاوت دارد.

ادیسه سرگذشت بازگشت یکی از سران جنگ تروآ (ادیسیوس یا الیس) فرمانروای ایتاکا است. در این سفر که ده سال به درازا می‌انجامد ماجراهای مختلف و خطیری برای وی و همراهانش پیش آمده. در نهایت ادیسیوس که همگان گمان می‌نمودند کشته شده، به وطن خود بازگشته و دست متجاوزان را از سرزمین و زن و فرزند خود کوتاه می‌کند.

ادیسه در کنار ایلیاد، دومین اثر حماسی هومر، داستان‌سرای یونانی است. این کتاب که در اواخر قرن ۸ پیش از میلاد مسیح نگاشته شده، یکی از تأثیرگذارترین آثار ادبیات مغرب‌زمین به‌شمار می‌آید. داستان این کتاب، ماجراهای شاه ادیسیوس از ایتاکا و همراهان او پس از جنگ تروآ و بازگشت به وطن است. در بسیاری از زبان‌ها «ادیسه» هم‌معنای سرگردانی و آوارگی است.

خلاصه داستان[ویرایش]

ادیسه در این داستان ماجراهای زیادی را دنبال می‌کند. او از پوسایدون خواست به او نشان دهد که چه کند تا در جنگ پیروز شود.پوسایدون به او می‌گوید که اسبی از جنس چوب و بسیار بزرگ بسازد و با حیله اسب را به عنوان هدیه صلح و آشتی وارد قلعه تروآ بکند و خود و افرادش در داخل اسب مخفی شوند تا بتوانند قلعه را تصرف کند اما پیشگویی، پادشاه تروآ را از بردن اسب به داخل قلعه منع می‌کند و پوسایدون فرمانروای قدرتمند دریا حیوان دست آموزش را می‌فرستد و پیشگو را هلاک می‌کند. پادشاه تروآ سرانجام اسب را داخل قلعه می‌آورد و شب هنگام ادیسه شبیخون زده و قلعه را تصرف می‌کند در حالی که با غرور فکر می‌کند به تنهایی قلعه را تصرف کرده پوسایدون عصبانی شده و ادیسه را محکوم می‌کند تا ابد در دریا سرگردان بماند. ادیسه در کشتی خود در دریای بی‌انتها به نفرین پوسایدون دچار می‌شود. دیری نمی‌رسد که به جزیره‌ای می‌رسند. در آن جزیره، غاری پیدا می‌کند که در آن غار غذای فراوانی وجود دارد. در غار با افرادش به عیش و نوش مشغول می‌شود غافل از آنکه صاحب غار غولی یک چشم بنام پولیتیموس فرزند پوسایدون است. پولیتیموس یکی از افراد ادیسه را می‌خورد و ادیسه با نیرنگ معجون خواب‌آوری به او می‌خوراند و سپس با چوبی که انتهای آن تیز است در خواب غول را کور می‌کند. غول در حالی که از درد فریاد می‌زند سنگ عظیمی که غار را می‌پوشاند کنار می‌زند و ادیسه و همراهانش فرار می‌کنند. ادیسه دوباره راهی دریا می‌شود و برای برداشتن آب به جزیره‌ای پا می‌گذارد، در آن جزیره با آنوس فرمانروای باد و طوفان و پسر عموی پوسایدون برمی‌خورد و آنوس به باد فرمان می‌دهد که ادیسه را ظرف ۹ روز به ایتاکا زادگاهش برساند و باد را داخل کیسه کرده و به ادیسه می‌دهد. در راه در حالی که به ایتاکا رسیده بودند و ادیسه خواب بود افرادش خیانت کرده و در کیسه را به امید طلا باز می‌کنند اما طوفان حاصل از باد داخل کیسه آنها را دوباره در جزیره‌ای ناشناخته در دریا می‌برد.

منابع[ویرایش]

 

ایلیاد

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

ایلیاد (به یونانی: Ἰλιάς) اثر حماسی طبیعی که برخی مواقع آهنگ ایلیون (Song of Ilion) نامیده می‌شود یک دیوان شعر حماسی و کهن از یونان باستان است که در قالب Dactylic Hexameter(نیازمند تکمیل) سروده شده است و منسوب به هومر شاعر نابینای یونانی است. این شعر در قرن ۸ قبل از میلاد سروده شده است و به همراه ادیسه در زمره قدیمی ترین آثار ادبیات غرب برشمرده میشود. ادیسه نام اثر حماسی دیگری از هومر است که داستان یکی از سران یونان، ادیسه را پس از جنگ تروا را بازگو میکند. ایلیاد شامل ۱۶ هزار بیت است که به سبک یونانی هومری نگاشته شده است و ترکیبی از گویشهای متعدد یونانی است.

در ایلیاد از جنگ تروا که به‌خاطر دزدیدن هلن دختر زیباروی پادشاه به دست پاریس اتفاق افتاد سخن به میان آمده است. داستان در مورد محاصره ۱۰ ساله شهر تروآ(ایلیوم) توسط شماری از ایالت های یونان میسینی یا به انگلیسی(Achaenas) است. که جنگ ها و رویداد ها را طی هفته ها درگیری میان شاه آگاممنون و آشیل جنگجو میکند.

 

محتویات

موضوع کتاب[ویرایش]

داستان اثر، بیست و چهار قسمت (سرود) است که مربوط است به ربوده‌شدن هلن زن زیباروی منلائوس یکی از چند فرمانروای یونان توسط پاریس پسر پریام شاه ایلیون (تروا). خواستگاران هلن با هم پیمان بسته بودند که چنانچه گزندی به هلن رسید شوی او را در مکافات مجرم یاری دهند. از این رو سپاهی بزرگ به فرماندهی آگاممنون و با حضور پهلوانانی چون آشیل، اولیس، پاتروکل، آیاس (آژاکس) و… به سوی شهر تروا روانه گردید تا هلن را از پاریس بازپس گیرند. سپاهیان یونان ده سال تروا را محاصره کردند ولیکن با رشادتهای پهلوانان تروا، به ویژه هکتور بزرگترین پسر شاه و برادر پاریس و پشتیبانی خدایانی چون زئوس و آفرودیت و آپولون طرفی نبستند.

در این سالها آشیل، بزرگترین پشتوانه یونانیان به دلیل اختلاف با آگاممنون جبهه را رها کرده و در گوشه ای به همراه یاران اختصاصی اش نبرد را نظاره می‌کرد. تا اینکه پاتروکل پسر عموی آشیل، با لباس و جنگ ابزار آسمانی او به نبرد رفت؛ ولی با فریب و نیرنگ زئوس و دشمنی آپولون و دیگر از خدایان هوادار تروا، شکست خورده و به دست هکتور کشته شد. آشیل از این رویداد خشمگین شده و اختلافاتش با آگاممنون را کنار گذاشته و پس از تشییع جنازه پاتروکل، به نبرد تن‌‌به‌تن با هکتور پرداخت و او را شکست داد. سپس به جنازه اش بی‌احترامی روا داشته و آن را با خود به اردوگاه یونانیان آورد.

پریام شاه تروا به یاری خدایان شبانه خود را به اردوگاه آشیل رسانده و با زاری از او تمنا کرد که جنازه پسرش را به او برگردانند تا بتواند مراسمی در خورِ بزرگیِ این پهلوان حماسه ساز، ترتیب دهد. پس از گفتگوی دراز، آشیل پذیرفت و داستان ایلیاد اثر هومر با توصیف سوزاندن هکتور در تروا و به سوگ نشستن مردمان شهر برای او به پایان می‌رسد.

در این کتاب و همچنین کتاب دیگر هومر، اودیسه اشاره‌ای به پایان نبرد تروا و سرنوشت تراژیک آشیل نرفته‌است. داستانهایی چون اسب تروا در آثار نویسندگان بعدی رمی همچون ویرژیل و اووید آمده و افسانه رویین‌تن بودن آشیل و ماجرای پاشنه آشیل که به مرگش انجامید را شاعر سده یکم میلادی استاتیوس در کتاب خود آشیلید پرداخته‌است.

ترجمه‌های ایلیاد[ویرایش]

تا کنون سه ترجمه از ایلیاد در زبان فارسی صورت گرفته است. دو ترجمه به نثر و یک ترجمه به نظم. ترجمه‌های منثور از روی ترجمهٔ فرانسوی ایلیاد که از زبان اصلی (یونانی باستان) به فرانسه صورت گرفته است، انجام یافته است و ترجمهٔ منظوم به نظر می‌رسد از روی همین ترجمه‌های منثور فارسی صورت گرفته است منتها با رویکردی شاعرانه.

ترجمهٔ منثور[ویرایش]

نخستین ترجمهٔ ایلیاد از سعید نفیسی است که به همت شرکت انتشارات علمی فرهنگی چاپ شده است و سال‌ها تنها ترجمه از ایلیاد در زبان فارسی بود. [ایلیاد هومر، ترجمهْ سعید نفیسی، شرکت انتشارات علمی فرهنگی] دومین ترجمه از دکتر میر جلال الدین کزازی است که ترجمهٔ باستان‌گرایانه محسوب می‌شود.[ایلیاد هومر، ترجمهٔ دکتر میر جلال الدین کزازی، نشر مرکز]

ترجمهٔ منظوم[ویرایش]

سومین ترجمه از ایلیاد که نخستین ترجمهٔ منظومِ ایلیاد محسوب می‌شود از تقی سائس «فرخ» است که به همت نشر هلتاک چاپ شده است.[ ایلیاد هومر به نظم فارسی، تقی سائس فرخ، نشر هلتاک]

منابع[ویرایش]

 

ایلیاد و ادیسه، تمدنی جاودان به زبان حماسه


 

«ایلیاد»، کتابی است که تفکرات مردم در مورد شیوه های پرستش خدایان یونان باستان را به کلی تغییر داد.

«ایلیاد» و «ادیسه»، آثار جاودانه ی «هومر»، از کلیدی ترین منابع شناخت تمدن غرب هستند و احتمالاً به همین دلیل، «گوته» این دو اثر را از مهم ترین کتاب های دنیا دانسته است.

«ایلیاد»، کتابی است که تفکرات مردم در مورد شیوه های پرستش خدایان یونان باستان را به کلی تغییر داد. به گفته ی «هرودوت»، تاریخ نگار یونانی، خالق این دو اثر کسی بود که خدایان یونانیان باستان را توصیف کرد و به آنان هویت انسانی بخشید؛ همان شخصیت هایی که امروزه آن ها را به عنوان خدایان المپ و شخصیت های اساطیری یونان می شناسیم. «هومر» در این دو کتاب، قهرمانانی را معرفی کرد که از قرن ها پیش تا به امروز زبانزد خاص و عام بوده اند. با ایران کتاب همراه شوید تا ببینیم این دو اثر چه ویژگی هایی دارند و چه تأثیراتی بر جای گذاشته اند.

 

 

 

خالق ایلیاد و ادیسه کیست؟

 

«هومر» کیست؟ آیا به راستی، «ایلیاد» و «ادیسه» نوشته ی «هومر» هستند؟ اگر جواب سرراستی می خواهید، باید بگوییم که نمی توان به این سؤالات، پاسخ دقیقی داد. امروزه ما به وسواسِ دانستنِ زندگی نامه ی دیگران دچار شده ایم و می خواهیم درباره ی هر نویسنده، اطلاعات دقیقی داشته باشیم، اما «هومر» زندگی نامه ی مشخصی ندارد. اعتقاد بر این است که او احتمالاً در قرن هفتم و هشتم پیش از میلاد، ساکن یونان بوده است.

 

هومر معمولاً با این چهره تصویر شده است.

 

 

در مورد زندگی «هومر» شبهات زیادی وجود دارد: برخی بر این باورند که او نابینا بوده؛ عده ای معتقدند او به اسارت بابِلی ها درآمده و برخی دیگر می گویند اصلاً شخصی به نام «هومر» وجود نداشته است!

 

اگر چه کتاب های «ایلیاد» و «ادیسه» را منسوب به «هومر» می دانند، اما به دلیل نداشتن اطلاعات کافی در مورد زندگی وی، نمی توان گفت که او به طور حتم این دو اثر را آفریده است. با این حال، «ایلیاد» و «ادیسه» چنان نقش پررنگی در مطالعات زبان، ارتباطات و هنر نویسندگی دارند که کمبود اطلاعات درباره ی خالق این دو کتاب، آن چنان اهمیتی ندارد و تأثیر شگرف آن ها بر جوامع گوناگون و تاریخ ادبیات، دارای اهمیت بیشتری است.

 

اشعاری از جنس حماسه

 

«ایلیاد» یکی از نخستین نمونه های اشعار حماسی است. در این اثر، سبکی ادبی با ساختار غنی شاعرانه بنیان گذاشته شده که ویژگی های بیان گرانه و توصیفات تاریخی آن بی نظیر هستند. این اشعار، به معنی واقعی کلمه، دراماتیک هستند و مبنای شکل گیری آن ها نه سیاست و دین و نژاد، بلکه احساسات ناب و حقیقی است. همین اشارات احساسی، به جذابیت «ایلیاد» و «ادیسه» برای مخاطب می افزاید و محبوبیت تاریخی این دو اثر را رقم می زند.

آثار «هومر» در زمانی که در اروپای غربی، زبان لاتین بیش از زبان یونانی مورد استفاده قرار می گرفت، برای مدتی به فراموشی سپرده شدند. تا این که این اشعار جذاب در قرن پانزدهم میلادی، در ایتالیا بار دیگر مورد توجه قرار گرفتند و اولین نسخه های چاپی آن ها در سال 1488 در فلورانس منتشر شد. از این تاریخ به بعد، «ایلیاد» و «ادیسه» با زبان هنری، توصیفی و دراماتیک خود، دنیای ادبیات را دگرگون کردند و الهام بخش نویسندگانی از نسل ها و ملیت های متفاوت در سراسر جهان شدند.

 

 

پیدایش ایلیاد و ادیسه

 

در مورد این که «ایلیاد» و «ادیسه» نخستین بار چه زمانی نوشته شده اند، دو فرضیه وجود دارد: برخی بر این باورند که «هومر» بی سواد بوده و در زمان حیاتش، کاتبی این اشعار را از طریق حکاکی ثبت کرده است. فرضیه ی دوم می گوید که خود «هومر» نوشتن را آموخته و آن ها را یادداشت کرده است. اما هم چنان عده ای معتقدند الفبای یونانی در زمان «هومر» وجود نداشته و این اشعار، مدت ها پس از مرگ او ثبت شده اند.

 

 

صرف نظر از این فرضیات گوناگون، اشعار «ایلیاد» و «ادیسه» نشان می دهند که سنت داستان گویی شفاهی، در آن زمان به اندازه ی نوشتن در دوره ی ما حائز اهمیت بوده است. امروزه ما وزن شعر را ابزاری برای خلق ریتم در نظر می گیریم که شعر را از نثر متمایز می کند، اما نکته ای که باید به آن توجه شود این است که وزن و قافیه در آن زمان برای داستان گویان شفاهی وسیله ای بود که از طریق آن، امکان به خاطر سپردن اشعار فراهم می شد. به عبارت دیگر، «هومر» از طریق منظوم کردن داستان ها، کاری می کرد که آن ها در ذهن تثبیت شوند. 

«ایلیاد» و «ادیسه» آن قدر طولانی هستند که به جز شعر، راه دیگری برای حفظ کردنشان وجود نداشت. به همین دلیل، کلمه ی «داستان سرا» در این جا کابرد درستی دارد. داستان ها در زمان «هومر» از طریق سروده شدن به یاد می ماندند.

 

 

روایت شفاهی در داستان سرایی

 

یکی از جذاب ترین مطالبی که در مورد اشعار حماسی گذشتگان وجود دارد این است که در آن روزگار هر داستانی مدام در حال تغییر بود. یعنی «ایلیاد» یک داستان واحد و ثابت نبود، بلکه هر داستان سرا، آن را به شیوه ای متفاوت روایت می کرد. درست مانند سنت نقالی در ادبیات فارسی. «نقل موسیقایی» كه از كهن ترین اشكال نقالی به شمار می آید، باعث می شد نسخه های متفاوتی از داستان در قسمت های مختلف مدیترانه شکل بگیرد و داستان از طریق تعاملات متعدد، دائماً در حال تغییر باشد.

به همین دلیل، شاید بی انصافی باشد که برای «ایلیاد» و «ادیسه» یک مؤلف در نظر بگیریم. چرا که این داستان های حماسی، محصول سنتی عمیق و زیبا در داستان گویی شفاهی بوده اند و هر داستان سرا با به کارگیری تخیل خود رنگی نو به دنیای آن ها افزوده است.

 

داستان هایی به قدمت زمان

 

جنگ، محور هر دو داستان «ایلیاد» و «ادیسه» است. در منظومه ی «ایلیاد» نبرد «آشیل» و «آگاممنون» در دهمین سال «جنگ تروا» بازگو می شود و «ادیسه» بیانگر ماجراهای اُدیسیوس (اوليس) در راه بازگشت از جنگ به سرزمين مادری اش است. این نکته که قدیمی ترین متون حماسی به جنگ پرداخته اند، به ما یادآور می شود که جنگ، فاجعه ی بزرگی است و ادبیات حماسی، یکی از راویان این مصیبت بوده است.

 

اما «ایلیاد» و «ادیسه» فقط در مورد جنگ نیست، بلکه در مورد اصلی ترین موضوعات زندگی بشر در این دو منظومه، سخنانی به میان آمده است.

 

 

1. دشواری های انسان بودن

 

نمایش سختی های زندگی، به خصوص در «ایلیاد» عمیقاً آگاهی بخش است. در این اثر، جنگجویان به شیوه ای مهیب کشته می شوند و بهشتی در انتظارشان نیست. همه ی آن ها قرار است به سرزمین «هادس» (دنیای مردگان و جهان زیرزمینی) بروند. اما در این جهان پر از رنج و مشقت، عشق، زیبا و رهایی بخش است و با وجود واقعیت سرشار از خشونت، این احساس لطیف همواره وجود دارد. در کتاب «ادیسه» نیز، سفر ادیسه استعاره ای از سفر قهرمانی همه ی ماست: ماجراجویی، مبارزه با طوفان، گذشتن از موانع و افتادن در دام تصمیمات غیرممکن.

 

2. همیشه پای یک زن در میان است

 

اگرچه داستان های «ایلیاد» و «ادیسه» اساساً مردانه هستند، نقش زنان در این داستان ها بسیار مهم است.

 

 

یکی از زنان که نقش پر رنگی در داستان «ایلیاد» دارد، «هلن» است؛ کسی که شاید بتوان یکی از دلایل شروع جنگ تروا را به او نسبت داد، چرا که یونانیان برای باز پس گرفتن هلن به تروا حمله کردند. نقش اغواگرانه ی هلن به عنوان معشوق، ویژگی های زنانه ای به داستان می بخشد. در داستان «ادیسه» نیز  یکی از مهم ترین زنان تاریخ ادبیات یعنی «پنلوپه» حضور دارد. زنی که نامش در تاریخ ادبیات با وفاداری پیوند خورده است. او زنی خردمند است که در نبود همسرش، کنترل امور را به دست می گیرد.

 

 

3. قهرمانان هم آسیب پذیرند

 

حتماً اصطلاح «پاشنه آشیل» را شنیده اید. اما می دانید این اصطلاح از کجا می آید؟ مادر آشیل، نوزادش را به جهان زیرین برد و او را از پاشنه نگه داشت، در رود جهان مردگان فرو کرد و باعث شد رویین تن شود. تمام تن او، جز پاشنه که در دست مادر بود، به آن آب آغشته شد و تنها آن نقطه، آسیب ‌پذیر باقی ماند. آشیل، همچون شخصیت اسفندیار در «شاهنامه فردوسی» رویین تن است، اما پاشنه ی آشیل و چشم اسفندیار هر دو آسیب پذیریِ این قهرمانان را یادآور می شوند. یکی از پیام های «ایلیاد» و «ادیسه» این است: هیچ انسانی بی نقص نیست.

 

 

 

 

4. اقیانوسی از احساسات انسانی

 

قرن ها گذشته و همچنان وضعیت انسان تغییر نکرده است. جنگ و خشونت به جزء لاینفک زندگی بشر تبدیل شده اند. در داستان های «ایلیاد» و «ادیسه» خشونت به وضوح دیده می شود اما این به معنی تقدیس و باشکوه نشان دادن آن نیست، بلکه خشونت در این داستان ها، وحشیانه به تصویر کشیده می شود. یکی از معروف ترین شاعران ایرلندی، ایلیاد را «اقیانوسی از غم» نامیده است. همه ی احساسات انسانی به بهترین شکل ممکن در این دو کتاب گنجانده شده اند. 

 

 

 

دغدغه های مشترک از بین النهرین تا یونان

 

در «حماسه گیلگمش» که شعری حماسی از تمدن بین النهرین است و اکثر محققین آن را کهن ترین حماسه ی جهان می دانند، مضامین مشترکی با «ایلیاد» و «ادیسه» وجود دارد. گیلگمش، داستان مردی است که مرگ، او را از صمیمی ترین دوستش جدا می کند. دوستی و فقدان، نیروی محرکه ی حماسه های «ایلیاد» و «گیلگمش» هستند. «آشیل»، «پاتروکلس» را از دست می دهد و «گیلگمش» دوست عزیزتر از جانش «انکیدو» را. هیچ چیز نمی تواند قهرمانان این دو حماسه را از غم از دست دادن دوست، نجات دهد. گیلگمش قسم می خورد که راز جاودانگی را پیدا کند، در حالی که آشیل، خود به داس مرگ تبدیل می شود و جان بقیه را می گیرد. در نهایت هر دوی آن ها پس از تجربیات متفاوت، دگرگون می شوند و با مرگ اندیشی، قدمی به سوی روشنگری بر می دارند.

 

گیلگمش در سوگ دوستش، انکیدو

 

 

 

یکی از شباهت های «ادیسه» و «گیلگمش» نیز در آن است که هر دوی آن ها واسطه ای میان خدایان نامیرا و انسان های میرا هستند و این موضوع نشان می دهد که ارتباط انسان و خدایان از همان ابتدای تاریخ ادبیات، از اصلی ترین دغدغه های بشر بوده است.

 

 

«ادیسه»، الهام بخش شاهکارهای هنری

 

بی جهت نیست که «استنلی کوبریک»، کارگردان شهیر آمریکایی، نام یکی از معروف ترین فیلم هایش را «2001: ادیسه ی فضایی» گذاشت. حماسه ی ادیسه، همواره موجب درخشش ایده هایی در ذهن خلاق ترین نویسندگان بوده است. اما تأثیر «ادیسه» بر کدام داستان ها مشهودتر است؟

 

1. «اولیس» نوشته ی جیمز جویس

 

در کتاب «اولیس جویس» که در سال 1922 منتشر شد، بازنمایی «ادیسه» در قالب «لئوپلد بلوم» صورت گرفته است. در حماسه ی «هومر»، «ادیسه» پس از سقوط تروا، به سوی خانه رهسپار می شود و در داستان «جویس»، «بلوم» در روز 16 ژوئن سال 1904 در دوبلین با افراد مختلفی برخورد می کند که یکی از این افراد، همسرش «مالی» است. «اولیس» نام دیگر «ادیسه» در زبان لاتین است. «جیمز جویس» در این داستان مدرن از کنایه ها و تکنیک سیال ذهن به زیبایی هر چه تمام تر بهره می گیرد و دِین خود را به حماسه ی بی همتای «هومر» ادا می کند.

 

معرفی کتاب اولیس جویس: عصاره ی داستانی اثر جیمز جویس

 

 

 

2. دُن کیشوت نوشته ی میگل سروانتس

 

«دن کیشوت» قهرمان رمان «سروانتس» به «ادیسه» شبیه است. هر دوی آن ها به سفری حماسی می روند و می خواهند غرور قهرمانانه شان را به نمایش بگذارند. «دن کیشوت» مانند «ادیسه» مخاطب را با سؤالاتی درباره ی معنای قهرمان بودن و یافتن شیوه ی منحصر به فرد زندگی رو به رو می کند.

 

معرفی کتاب دن کیشوت اثر میگل سروانتس

 

 

 

 

3. پنلوپیاد نوشته ی مارگارت آتوود

 

در داستان «ادیسه»، پنلوپه همسر وفادار «ادیسه» در غیبت طولانی شوهرش، برای نجات از مزاحمت خواستگاران، راهکاری می اندیشد. او بافتن لباسی را بهانه می کند و شرط می گذارد که زمانی با یکی از خواستگاران ازدواج می کند که کار بافتن لباس به اتمام برسد. «پنلوپه» روزها می بافد و شب ها آنچه را که بافته، می شکافد تا بافتن لباس هیچ گاه تمام نشود! رمان «پنلوپیاد» اثر «مارگارت آتوود»، داستان «ادیسه» از نظرگاه «پنلوپه» است. داستانی فراموش نشدنی که تنها آتوود می تواند برایمان روایت کند.

 

معرفی کتاب پنلوپیاد اثر مارگارت آتوود

 

 

 

 

4. گور به گور نوشته ی ویلیام فاکنر

 

«فاکنر» در کتاب «گور به گور» مانند «ادیسه» به موضوع مرگ می پردازد. عنوان این کتاب، برگرفته از یکی از بخش های «ادیسه» است که در آن، «آگاممنون» در جهان زیرین، خطاب به «ادیسه»، جمله ی عنوان کتاب یعنی «As I Lay Dying» را به کار می ‌برد. در داستان «گور به گور»، سفر ادیسه وار خانواده ای روایت می شود که برای به خاک سپاری همسر و مادر خانواده، آدی، مسیری طولانی را طی می کنند.

 

معرفی کتاب گور به گور اثر ویلیام فاکنر

 

 

 

5. هابیت نوشته ی جی. آر. آر. تالکین

 

در کتاب «هابیت یا آن جا و بازگشت دوباره» اثر «جی. آر. آر. تالکین» سفر حماسی و ماجراجویانه ی «بیلبو بگینز» برای شکست دادن اژدهای «اسماگ» روایت می شود. سفر «بیلبو» و همراهانش یادآور سفر «ادیسه» است و در سرتاسر رمان، ذهن مخاطب را با این سؤال درگیر می کند که آیا «بیلبو» مانند «ادیسه» به خانه باز خواهد گشت؟ 

معرفی کتاب هابیت یا آن جا و بازگشت دوباره اثر جی. آر. آر. تالکین

 

 

 

 

سفر هنوز تمام نشده است

 

تأثیرات ادیسه بر ادبیات داستانی به این کتاب ها محدود نمی شود. مثلاً در کتاب «همسر مسافر زمان» اثر «آدری نیفنگر»، «کلر» مانند «پنلوپه» باید در انتظار شوهرش بنشیند. شوهر او «هنری» دچار نوعی اختلال ژنتیکی بسیار نادر است که در زمان، سفر می کند. بله... این بار هم تا صحبت از سفر شد، به «ادیسه» رسیدیم. حالا دیگر می دانیم که زندگی یک سفر است و هر جا صحبت از سفر در میان باشد، نام «ایلیاد» و «ادیسه» در ذهنمان می درخشد.

 

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%B3%D9%87

https://www.iranketab.ir/blog/iliad-and-odyssey

loader

لطفا شکیبا باشید ...